-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1385 06:26
توی تموم تاریکی ها باید خاموش ماند ! دلم به اندازه حسرت دل عاشقت گرفته به اندازه تموم تن پاکت تنگ شده دستانت رو به من بسپار بسپار تا برویم به همان دیار سبز برای عاشق شدن و جوانه زدن خداست که مرا و تو را می خواند با من باش آخر تنها عشق حقیقت دارد و جز عشق ؟ اوه ... نه ! هرگز
-
عکس
شنبه 15 مهرماه سال 1385 07:30
عکسهای ناز
-
قلب
شنبه 15 مهرماه سال 1385 05:53
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهرماه سال 1385 05:52
نسیم صبح شاید ازبرای بوسه بر گلبرگ می آردکلام مهربانی را ومی آیدخرامان درمیان باغ می خندد بروی شانه های باد ومی ساید لبانش را بروی گونه نسرین نوازش میکندمریم ومی بوید اقاقی را
-
یه بوسه عجیب
شنبه 15 مهرماه سال 1385 05:41
این هم یه بوسه عجیب
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهرماه سال 1385 05:38
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مهرماه سال 1385 06:26
کاش می شد از تو چشام این رو بخوونی که دوسِت دارم کاش می شد از نفسام این رو بدونی که خاطر خواتم کاش می شد از رو سلامم ، رو کلامم روی شرم وحیایم اینرو بدونی که با تمام جون دوسِت دارم کاش می شد از رو صدای لرزونم رو دست و پای لرزونم رو سرخی رخساره ام این رو بدونی که دوسِت دارم. کاش می شد اینرو بدونی ..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 مهرماه سال 1385 06:07
هر روز که از ماه می گذره عشقم به تو بیشتر می شه باور کن که دیوونتم دیوونه عینِ همیشه فقط ، فقط تو پاره ای تنی به حرمت اشکم قسم بی تو میونِ عالمی غریبمُ یه بی کسم سکوت خسته مُ ببین ببین بی تو چه کم شدم همسایه سقوطم و تنها رفیق غم شدن همسایه سقوطم و تنها رفیق غم شدن صحبت راه دور که نیست بحث دو پای خسته مِ شاکی غصه نیستم...